ترجمک: ترجمه حرفه ای متون تخصصی

خدمات تایپ، ترجمه و پایان نامه ترجمک

ترجمک: ترجمه حرفه ای متون تخصصی

خدمات تایپ، ترجمه و پایان نامه ترجمک

گروه مدیریت دیدبان: مطالعه موردی بر استانداردهای اعتباردهی

 

چکیده: درک و فهم استانداردهای التزام اعتبار بخشی و تصدیق یک مولفه مهم از پیکره دانشی است که انتظار می ورد حسابداران دولتی مجوز دار واجد آن باشند، استانداردهای تصدیق به عنوان بخش مهمی از امتحان CPA در سال 2011 تبدیل شده است. هرچند، تعداد کمی مطالعه موردی آموزشی (تدریسی) در دسترس می باشد که به طور خاص به موضوع عملکرد اعتباردهی در خارج از سیستم حسابرسی صورت های مالی پرداخته باشند. این مورد بر اساس وقایع حقیقی است و جنبه های کلیدی از استانداردهای اعتباردهی را بیان می کند. شرکت CPA آلتشولر، ملوین، و گلیزر، LLP[1] در رابطه با تصدیق هویت گروه مدیریت دیدبان[2] (مشاور سرمایه گذاری ثبت شده) گزارشی ارائه کرده است، که با قوانین مختلف مرتبط با دفتر داری و وکالت سرمایه های نگهداری شده برای مشتریان سرمایه گذار خودش، تطبیق داده شده است. شرکت حسابداری در تبعیت از استانداردهای اعتباردهی قابل اعمال قصور کرده است، و در نتیجه، عدم هماهنگی های ماده خود با مقررات دفتر داری و وکالت برای مشاوران سرمایه گذاری، را تشخیص نداده است.

واژههای کلیدی: استانداردهای اعتباردهی، آزمون، معیار مناسب، مشاورین سرمایه گذاری

زمینه گروه مدیریت دیده بان

گروه مدیریت دیدبان در سال 1979 به عنوان یک شرکت مشاور سرمایه گذاری تاسیس گردید[3]. حرفه اصلی شرکت مدیریت موجودی اوراق سهام پول سرمایه گذاری شده کوتاه مدت به وکالت از مشتریان می باشد. دیدبان در ژوئیه 1980 در کمیسیون تجارت کالاهای آینده[4] (CFTC) و در دسامبر 1980 در کمیسیون بورس اوراق بهادار و سهام[5] (SEC) ثبت شد. دیدبان در اسناد بازاریابی خود ذکر کرده است که از آنجایی که در سال 1979 تاسیس شده است، "هرگز حتی یک سنت از سرمایه مشتری را از دست نداده است، یا حتی یک روز تاخیر در برگرداندن مبلغ کامل پول مشتری نداشته است" و اینکه دیدبان "فقط پر کیفیت ترین اوراق بهادار ... را می خرد" زیرا بر ایمنی (ریسک کم) و سیالیت و جاری بودن تاکید دارد (SEC، 2008، 27).

شکل 1

توافقنامه قیمومیت بین دیدبان و بانک

attestation standards

برای اطمینان از حفاظت از اوراق بهادار مشتریان و لحاظ کردن ملزومات قانونی، دیدبان یک توافق نامه قیمومیت با یک بانک بزرگ برقرار کرده است. سه حساب قیمومیت مشتری جداگانه (اسناد بهادار مشتری) برقرار شده است، که در آن بانک اوراق بهادار را از طرف مشتریان نگه می دارد. حساب قیمومیت «بخش 1» دارایی ها را به وکالت از مشتریان دیدبان با عملیات داخلی نگه می دارد؛ «بخش 2» یک حساب قیمومیت است که برای نگهداری سرمایه ها از طرف خود مشتریان با عملیات خارجی برقرار شده است، و «بخش 3» برای نگهداری انواع دیگر مشتریان از قبیل صندوق های تأمینی، موقوفات، و افراد تنظیم شده است. دیدبان به هر یک از مشتراین خود اطلاع می دهد که آنها نرخ پیش بهره ای از اموال خود در این حساب های قیمومیت مشتری دریافت خواهند کرد. دیدبان همچنین دارای حساب قیمومیتی در بانک است که دارایی هایی را نگه می دارد که تحت مالکیت خود دیدبان است و برای تجارت از حساب خودش استفاده می شود (برای نمونه، اسناد مالی خانگی)، و اینکه به عنوان وجه ضمان یا گرویی برای وام هایی که بانک به دیدبان می دهد، استفاده می شود. ترتیب قیمومیت ایجاد شده بین دیدبان و بانک در شکل 1 ارائه شده است.

رای دریافت اصل مقاله، ترجمه کامل و فهرست منابع، با ترجمک تماس بگیرید (کد مقاله: 110008).



[1] The CPA firm of Altschuler, Melvoin, and Glasser, LLP            [2] Sentinel Management Group

[3] این پرونده اصولاً برپایه اقدامات اعمال شده توسط کمیسیون تجارت کالای آینده (CFTC, 2008, 2010) و کمیسیون بورس و اوراق بهادار (SEC, 2008, 2010, 2011) می باشد.

[4] Commodity Futures Trading Commission                            [5] Securities and Exchange Commission

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ شهریور ۹۴ ، ۱۰:۰۳
آوید فهیم

فعال سازی تقسیم بندی زنجیره عرضه از طریق شاخص بندی تقاضا

هرچند، اقدامات زنجیره عرضه (تامین) تنها تحت تاثیر نیازهای مشتریان نمی باشد. لازم است که بر ویژگی های محصولات، بخصوص حجم تقاضا و تغییرات آن تقاضاها نیز تمرکز داشت (فیشر[1]، 1997). در یک تجارت متعارف دارای شاخص محصول اندازه گیری شده به هزار واحد سهامداری ()، بطور غیر قابل اجتنابی تفاوت های معناداری در دامنه محصولات آن از نظر حجم سالانه و تنوع تقاضا برای هر یک از اقلام وجود خواهد داشت. بخاطر همین تفاوت ها، می توان استدلال نمود که «یک سایز برای همه متناسب نیست» (شوچاک[2]، 1998)، زمانی که به راهبرد زنجیره عرضه می رسد. در حالی که اهمیت حجم و تغییرات تقاضا گاهی در نظر گرفته می شود، خطر استفاده صرف از ویژگی های محصول برای شکل دهی راهبرد زنجیره عرضه این است که چنین رویکردی ضرورتاً منعکس کننده نیازهای مختلف بخش های مختلف بازار نیست. چالش موجود به خلق توانایی های زنجیره عرضه بر می گردد، که هم لحاظ کردن بخش های بازار و هم ویژگی های محصول را با هم ترکیب می کند.

بسط مفهوم OW/OQ به حوزه زنجیره عرضه تا حدودی به عنوان مکانیسمی جهت موقعیت دهی و تطبیق الگوهای ناب و چابک پدیدار گردید. مجاورت راهبردهای زنجیره عرضه ناب و چابک توسط نایلور و همکاران[3] (1999) رسمی شده است. میسون-جونز و همکاران[4] (2000) این مفهوم را توسط ارتباط دادن برندگان مختلف بازار (MW)/پیشگامان بازار (MQ) با کالاهای (مستلزم راهبرد ناب) و محصولات مد (مستلزم راهبرد چابک)؛ هرچه بیشتر توسعه بخشیدند. این دسته بندی در جامعه ناب-چابک با استقبال وسیعی مواجه شد و به یک مدل شناخته شده (کریستوفر و تویل[5]، 2001) و توسعه یافته (ایتکن و همکاران[6]، 2005) تبدیل شد.

کریستوفر و تویل (2001، ص237) ذکر کرده اند که:

ارتباط بین ایده های «پیشگام»، «برنده»، و «ناب» و «چابک» حیاتی است. در ساده ترین حالت، الگوی ناب قدرتمندترین است، زمانی که معیار برندگان هزینه است، هرچند، زمانی که خدمات و ارزش مشتری از ملزومات اولیه و اصلی برندگان بازار باشد، پس احتمالا چابکی به یک بُعد حیاتی تبدیل خواهد شد.

با در نظر گرفتن پاسخ زنجیره عرضه مناسب که در وضعیتی متناسب در زنجیره ارزش صادر شده باشد، ارزش مشتری که از پاسخ زنجیره عرضه مشتق می شود، شکل می گیرد. لاپید[7] (2006) بیان می کند که شایستگی زنجیره عرضه مستلزم رویکردی مختص زمینه براساس چارچوب راهبردی و اصول زمینه ای مدون می باشد، و نه مجموعه ای از پاسخ های متداول (طبقه بندی ناب:چابک، چابکی، و چابک ها برای این هدف فرض شده اند (تویل و کریستوفر، 2007)).

بنابراین یک راه حل پیوندی ایجاد شده است که ظرفیت هایی هم برای زنجیره عرضه ناب و هم چابک در سطح منطقه ای یا جغرافیایی برای محصولات موجود فراهم می سازد، در حالی که ابداعات نو به صورت جهانی مدیریت می شوند.

طراحی تقاضای ثابت راحتترین بوده و از نظر تولید ارزانترین است، چرا که ملزومات میانگیر (برای نمونه، ظرفیت یدکی یا انبار) به حداقل می رسند. بنابراین هم از نظر زنجیره عرضه و هم مشتری سودمند است، چرا که عرضه به صورت پایا و با هزینه کم صورت می گیرد. برای دریافت کل مطلب و منابع آن، با ترجمک تماس بگیرید (کد مقاله: 110009).



[1] Fisher          [2] Shewchuk          [3] Naylor et al.          [4] Mason-Jones et al.          [5] Christopher and Towill          [6] Aitken et al.          [7] Lapide

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ شهریور ۹۴ ، ۰۴:۰۳
آوید فهیم

 کریستوفر هیز بهترین مقاله نویس و سردبیر مجله ملت و ارائه دهنده پانل سیاسی آخر هفته MSNBC به نام َ«با کریس هیز همراه باشیدَ»، شناخته می شود. بیشتر آنچه که مدو (2012) به دست آورده است، در نتیجه کتابش بررسی و شناختی  سیاست خارجی می باشد. رساله هیز (2012) در مورد سیاست های اجتماعی، درخشش نخبگان، تلاشی است برای گسترش دامنه نیت خود که چیزی شبیه به هزینه تحصیلی (بورس تحصیلی) است. هر چند دور از هر گونه غرور، کتاب هیز به چالش کشیدن جدی اساطیر حول و حوش یکی از عمیق ترین مفاهیم مستتر در جامعه آمریکا یعنی شایسته سالاری می باشد. به همین دلیل، ما آموزشگران و مربیان را مجبور کرد که سیاست های ما در مورد روش های قضاوت کردن موفقیت و شکست دانشجویان را دوباره بررسی کنیم.

در سایه و روشن، هیز استدلال می کند که سیاست های اجتماعی پس از جنگ جهانی دوم بر تشویق و پاداش دهی هدفمند اکثر دانشجویان موفق در شرط بندی تحصیل مبنی بر داشتن ثروت و قدرت، متمرکز است تا از این طریق نابرابری های اجتماعی را بکاهد که بطور ناخواسته ای منجر به افزایش عدم برابر و توازن درآمد ها گردید. هیز می گوید:

در حالی که باور به قول و وعده های شایسته سالاری آمریکایی موجب شده که بالا و پایین سلسله مراتب اجتماعی و راستای طیف سیاسی به اشتراک گذاشته شود، این مسئله بخصوص در بین کسانی قوی تر است که آن را بالاترین بالاها درجه بندی می کنند. طبیعتاً برنده ها اغوا می شوند تا نتیجه بگیرند که سیستمی که مزایای بیش از حد بزرگ را بر آنها اعمال می کند، می داند که چکار می کند. بنابراین، حتی شایسته سالاری موجب شکست، نهادهای غیر قابل اطمینان، نابرابری عظیم، و افزایش نخبه های بریده می گردد، همچنین یک مجموعه از رهبران قدرتمند و با نفوذ خلق می کند که آن را بسیار ارزش می نهند (ص31).

برای درخواست کل مطلب و مقاله اصلی با ترجمک تماس بگیرید (کد مقاله: 110010).

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ شهریور ۹۴ ، ۰۳:۱۴
آوید فهیم

اصلاح تدارکات و موفقیت پروژه MIS

مارتین هولم[1] بنیانگذار و رئیس خدمات مشاوره ای HPH می باشد. دکتر هولم دکترای خود در روانشناسی شناختی و پردازش اطلاعات انسانی را از دانشگاه واترلو گرفت، و کار  پس از دکتری خود را در مهندسی فاکتورهای انسانی در دانشگاه میشیگان تمام کرد. پروژه های جاری وی شامل حمایت از ابتکار عمل دولت فدرال و محلی کانادا در اصلاحات تدارکات می باشد.

چکیده

کمتر از یکی از هر ده پروژه سیستم مدیریت اطلاعاتی (MIS)[2] موفق می شود. در حالی که فرآیند تدارکات تنها عامل شناخته شده همیار با این نرخ شکست نیست، فاکتوری که بطور مداوم به عنوان منبع مشکلات تعیین می گردد. هرچند آگاهی از اینکه تدارکات در مشکلات سهمی دارد، نمی تواند بدون شناخت  دلیل واقعی آن مفید باشد. در این مقاله به تجزیه و تحلیل سهم تدارکات در شکست پروژه پرداخته و اصلاحات مورد نیاز برای بهبود شانس موفقیت توصیف شده اند. این مشکل ریشه در استفاده وسیع از پیشنهاد مناقصه تدارکات (مناقصه رقابتی) دارد، و این پیش فرض نامعتبر که تخصصی سازی موجب فراهم کردن پایه ای برای ارزش محوری MIS در خرید تصمیمات می گردد. به علاوه، نظریه تدارک مناقصه ای با محیط پروژه های MIS در تعامل بوده و تهدید اخلاقی به همراه دارد که موفقیت را تقریباً غیر ممکن می سازد. اصلاحاتی برای فائق آمدن بر این مشکلات لازم بوده و حیاتی است. لازم است که نظریه مناقصه کنار گذاشته شده و با روش های تدارک مشارکت محور جایگزین شود.

برای درخواست اصل و ترجمه کامل مقاله  با ترجمک تماس بگیرید (کد مقاله: 110011).



[1] Martyn Hulme                  [2] Management Information System

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ شهریور ۹۴ ، ۰۱:۵۹
آوید فهیم

بیوسورفکتانت ها[1] ترکیبات آمفی فیلیکی[2] هستند که توسط سطوح زنده و عمدتاً بر روی سطوح میکروارگانیسم ها تولید شده یا بصورت خارج سلولی ترشح می شوند و حاوی نیمه های هیدروفیل و هیدروفوب[3] هستند که میزان کشش سطحی و بین سطحی سطوح و واسط ها را به ترتیب کاهش می دهند. از آنجایی که بیوسورفکتانت ها و بیوامولسیفایرها[4] هر دو دارای خاصیت امولسیفیه کنندگی (مخلوط کننده ذرات ریز در مایع) هستند، معمولاً بیوامولسیفایرها را بیوسورفکتانت در نظر می گیرند هرچند که دارای ویژگی کاهش کشش سطحی نیستند. یک بیوسورفکتانت دارای یکی از ساختارهای زیر است: گلیکولیپید، مایکولیک اسید[5]، ترکیب پلی ساکارید – لیپید، لیپوپروتئین / لیپوپپتید، فسفولیپید، یا خود سطح سلولی میکربی (توسی و همکاران[6]، 2010).

در گذشته توجه زیادی به سنتز ملکول های فعال سطحی از منابع بیولوژیک شده است زیرا مصارف بالقوه زیادی در صنایع پردازش غذا، صنایع نفت، و داروسازی دارند(رامانا و کارانث، 1989). گرچه نوع و کمیت سورفکتانت میکروبی تولید شده بستگی زیادی به ارگانیسم تولید کننده دارد، عواملی از قبیل نیتروژن و کربن، درجه حرارت، هوادهی و اجزا و عناصر کمیاب نیز روی تولیدات این ارگانیسم ها موثرند.

آلوده کننده های هیدروفوبیک در داخل هیدروکربن های نفتی وجود دارد، و تجزیه و منحط شدن آنها توسط سلول های میکروبی در محیط آبی و خاکی مستلزم قابل حل شدن آنها در آب می باشد. کانی سازی این مواد توسط بازجذب هیدروکربن ها از خاک می باشد. سورفکتانت ها می توانند سطح منابع هیدروکربی را افزایش داده، بطوری که قابلیت حل شدن در آب آنها افزایش یابد. از اینرو است که وجود سورفکتانت ها موجب افزایش تجزیه و انحطاط میکروبی آلاینده می گردد. برای نمونه، استفاده از بیوسورفکتانت ها برای تجزیه و انحطاط حشره کش ها در خاک و آب اخیراً اهمیت زیادی پیدا کرده است. شناسایی و مشخص نمودن بیوسورفکتانت های تولید شده توسط میکروارگانیسم های مختلف زیاد بازنگری شده است (لین[7]، 1996؛ دسایی[8]، 1987؛ پارکینسون[9]، 1985).

میکروارگانیسم ها از دامنه وسیعی از ترکیبات ارگانیک به عنوان منبع کربن و انرژی لازم برای رشدشان، استفاده می کنند. وقتی که منبع کربنی به شکل غیر قابل حل باشد مثل هیدروکربن (CxHy)، میکروارگانیسم ها انتقال این نوع منبع کربنی را از طریق تنوعی از مواد تولیدی سلول به داخل سلول تسهیل می کند که به آنها بیوسوفکتانت ها گفته می شود. بعضی از باکتری ها و مخمر ها سورفکتانت یونی ترشح می کنند که ماده CxHy را در ماده رشد خود امولسیفیه می کند. چند نمونه از این گروه بیوسورفکتانت عبارتند از: رامنولیپیدها[10] که توسط گونه های مختلف سودوموناس[11] ترشح می شوند یا سافورولیپیدها[12] که توسط چندین سویه از گونه های ترولوپسیس[13] ترشح می شود. بعضی از میکروارگانیسم ها قادر به تغییر دیواره سلولی خود هستند و این کار را از طریق سورفکتانت های غیر یونی یا لیپوپلی سارکاریدی انجام می دهند مثل کاندیدا لیپولیتیکا[14] و سی. تروپیکالیس[15] (چاکرابارتی[16]، 2013) گروه های دیگر نیز وجود دارد که در فصل دوم مفصلاً بحث می شوند.

خواص و ویژگی های بیوسورفکتانت ها شامل توانایی بالای تجزیه، امولسیفیه کردن، کف سازی، تفکیک کنندگی، مرطوب کنندگی، نفوذ، تغلیظ، بهینه سازی رشد میکروبیال، استخراج فلزات و بازیافت منابع می باشند که به آنها توانایی جایگزینی تعدادی از مواد و پروسه های شیمیایی را داده است. علاوه براین، بیوسورفکتانت ها سورفکتانت های آینده دار طبیعی هستند که مزایای زیادی نسبت به سورفکتانت های شیمیایی صناعی دارند از قبیل سمیت کمتر، تجزیه و انحطاط زیستی و پذیرش اکولوژیک (توسی و همکاران، 2010).

هرچند بیوسورفکتانت ها دارای چنین مزایای زیاد و مهمی هستند، اما هنوز بطور وسیع در صنایع بکار گرفته نشده اند زیرا هزینه تولید آنها خیلی بالا است. یک راهبرد محتمل برای کاهش هزینه ها بکارگیری عصاره های بدیلی از قبیل فاضلاب کشاورزی – صنعتی می باشد. مشکل اصلی بکارگیری این مواد بدیل به عنوان محیط کشت، پیدا کردن زایدات کشاورزی – صنعتی با تعادل مواد مغذی است که امکان رشد سلولی و تجمع محصول میکروبی را بدهد. همچنین این تولیدات تحت تأثیر فاکتورهای محیطی زیادی از جمله شوری و اسیدیته و همچنین درجه حرارت محل رشد باکتری ها می باشد (توسی و همکاران، 2010).

سورفکتانت ها یا عوامل فعال سطحی را می توان در دو گروه اصلی تقسیم بندی کرد: سورفکتانت های صناعی و سورفکتانت های زیستی. سورفکتانت های صناعی از واکنش های شیمیایی ساخته می شوند، در حالی که سورفکتانت های زیستی حاصل فرآیندهای بیولوژیک هستند، به صورت خارج سلولی توسط میکروارگانیسم هایی از قبیل باکتری، قارچ و مخمر ترشح می شوند (جیریز و همکاران[17]، 2011). سورفکتانت های صناعی مدت زیادی است در صنایع نفتی برای کمک به تمیز کردن حوضچه های نفتی و همچنین بهینه سازی بازیافت نفت از ذخائر نفتی استفاده می شوند. این ترکیبات قابلیت تجزیه و تخریب زیستی نداشته و برای محیط سمی هستند. در مقایسه با نوع صنعتی، بیوسورفکتانت ها دارای چندین مزیت هستند از جمله تجزیه زیستی، سمیت کم، تحریک کنندگی کمتر، پذیرش زیستی، سازگاری با پوست انسان و توانایی تولید آن از مواد قابل تجدید و ارزان. بنابراین، منطقی است که خاصیت ها و عملکردهای فیزیولوژیک متنوعی از بیوسورفکتانت ها انتظار داشته باشیم از جمله، افزایش محدوده سطح عمل، حضور زیستی عصاره های غیرقابل حل در آب هیدروفوبیک، باند شدن با فلزات، پاتوژنز باکتریال، کروم سنسینگ، و تشکیل بیوفیلم (چیوما و همکاران[18]، 2013).

لیست منابع مورد استفاده در www.tarjomac.com موجود است. می توانید از ترجمک درخواست کنید (کد مقاله: 110012).



[3] Hydrophilic and Hydrophobic [2] Amphiphilic [1] Biosurfactants       
[6] Thavasi et al. [5] Mycolic Acid [4] Bioemulsifiers
[9] Parkinson [8] Desai [7] Lin
[12] Sophorolipids [11] Pseudomonas Sp. [10] Rhamnolipids
[15] C. Tropicalis [14] Candida Lipolytica [13] Torulopsis Sp.
[18] Chioma et al. [17] Jayrees et al. [16] Chakrabarti

 

 

 

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ شهریور ۹۴ ، ۰۱:۳۱
آوید فهیم

 

استخراج DNA : روش CTAB

ما از این روش برای استخراج کردن توالی ژنوم با کیفیت (برای نمونه؛ برش داده نشده) استفاده کردیم، DNA که بتوان از آن برای آرشیوه های درج بزرگ استفاده نمود. از آن برای استخراج مواد برای پروژه توالی ژنوم کامل میکروموناس [1]RCC299، و پروژه توالی ژنوم میکروموناس RCC472[2] استفاده کردیم. این پروتکل ابتدا توسط اولین دریل[3] از ابزرواتیور اوشنولوژیگ، بانیولس سر مر[4] به ما داده شد. این کار از واینپنینکس بی. و همکاران[5]، 1993، تی آی چی جلد 9، شماره 2، صفحه 407 (نکات تکنیکی) اتخاذ شده است.

مشکلات بالقوه این پروتکل: از مرحله فنولی استفاده نمی شود – این می تواند منجر به آلودگی پروتئینی بالاتری نسبت به سطح مورد نظر گردد (گرچه ما در این رابطه مشکلی نداشتیم).

ما از پلاستیک ها و نوک های آزاد DNAse/RNase مجوز دار استفاده کردیم – نوک ها از نوع مقاوم به آئروسل هستند.

برداشت سلول

سلول های میکروموناس از بیشتر از 700 میلی لیتر کشت توسط سانتریفیوژ دو مرحله ای در دور 4500 تا 8000 به مدت 20 دقیقه در دمای 4 درجه سانتیگراد جداسازی و برداشت شدند. ابتدا لوله های سانتریفیوژ استریل 85-50 میلی لیتری چرخانده شده، بیشتر مایع جمع شده در روی آن برداشته شد، و سپس مابقی آن با پیپت در لوله های 7/1 میلی لیتری ریخته شد؛ مجدداً تکان داده شده و سر ریز آن دوباره دور ریخته شد (کل آن). این دانه های سلول سپس در دمای 80 درجه سلسیوس زیر صفر نگهداری شدند یا بلافاصله به صورت زیر پردازش شدند.

استخراج DNA

سلول ها مجدداً در 8/0 میلی لیتر از بافر استخراج CTAB از پیش گرم شده (60 درجه سانتیگراد) سوسپانسیون گردید.

بافر CTAB:

2% CTAB (hexadecyltrimethylammonium bromide) 100 mM TrisHCl [pH=8]

20 mM EDTA,

1.4 M NaCl

0.2% b-mercaptoethanol [بلافاصله قبل از استفاده اضافه گردید]

0.1 mg/mL proteinase K [بلافاصله قبل از استفاده اضافه گردید])

و سپس در دمای 60 درجه سانتیگراد به مدت یک ساعت گرمخانه گذاری (انکوبه) شدند. ما ماده معرف را در 18.2 MΩ H2O استریل (برای نمونه میلیک یا نانوپور[6]) آماده کردیم و با فیلتر (محلول از میان فیلتر 2/0 میکرومتری در یک سرنگ استریل رد گردید) محلول را استریل کردیم (قبل از اضافه کردن بتا –مرکاپتو پروکی[7]).

به آرامی به صورت برعکس کردن ریز لوله (میکروتیوب) گاه به گاه محلول را مخلوط کردیم.

پس از گذشت یک ساعت، 8/0 میلی لیتر کلروفرم / ایروآمیل الکل (با نسبت 24 به 1) به محلول اضافه کردیم. در هود دود کار کردیم.

به آرامی محلول را به مدت 2 دقیقه با چرخاندن لوله مخلوط کردیم.

با سرعت (14000 دور) در دمای 4 درجه سلسیوس آن را به مدت 10 دقیقه سانتریفیوژ کردیم.

به دقت فاز آبی (محلول بالای لایه واسط سفید رنگ) را به یک میکروتیوب تمیز منتقل کردیم (مابقی آن سپس دور ریخته شد). برای انجام سریعتر این کار (قبل از کاهش واسط)، یک پیپت 1000 را با نوک روی آن آماده کرده و نوک پی 200 روی آن گذاشتیم (که از کنار میز آویزان بود، چرا که هرگز نباید محلول را پس از این مرحله لمس کنید، به خاطر مقاصد و دلایل ایمنی و خطرات شیمیایی). حجم بیشتری را با سمپلر 1000 برداشته و سپس به آرامی با سمپلر 200 به حد واسط محلول و رسوب نزدیک شدیم (با محافظه کاری و نه خیلی نزدیک که رسوب و محلول رویی مخلوط شوند).

یک میکرولیتر از (RNase (عاری از DNase) ) را به آن اضافه کرده و به مدت 30 دقیقه در دمای 37 درجه گرمخانه گذاری کردیم. مواظب باشید که کجا این کار را انجام می دهید. اگر کار شما با RNA در آزمایشگاه انجام می شود، سعی کنید که به طور فیزیکی این سطوح، پیپت های استفاده شده و سایر وسایل استفاده شده را از هم جدا نگهداری کندی.

6/0 میلی لیتر از ایزوپروپانول (دو سوم حج محلول جداسازی شده) را اضافه کردیم. به آرامی میکروتیوب را تکان داده تا کاملاً مخلوط شود. رسوب داخل آن را به مدت 2 ساعت تا یک شب در دمای اتاق رها کرده تا امکان تشکیل «ژله DNA» فراهم آید (واقعاً! خیلی جالب به نظر می رسه).

به مدت 15 دقیقه با دور 14000 در دمای 4 درجه سانتیگراد سانتریفیوژ شد تا دانه های DNA جدا شوند (زمانی که لوله ها را در داخل سانتریفیوژ قرار می دهید، بهتر است که به صورت مسیری انجام دهید – طوری که بدانید کجای لوله دنبال این دانه ها بگردید).

به دقت سر ریز مخلوط را جدا کرده، سپس دانه را یک یا دو بار با EtOH سرد بشوئید، برای مثال

ما یکبار در EtOH هفتاد درصد یا 1x in 76% EtOH/10 mM AcNH4 انجام دادیم و دفعه دوم با 1x70% EtOH شستیم.

با بالاترین سرعت به مدت 15 دقیقه و دمای 4 درجه سانتیگراد سانتریفیوژ کنید.

سرریز آن را دو ریخته و دانه ها را با باز نگه داشتن لوله خشک کنید در یخچال

دانه ها را مجدداً با آب مقطر استریل یا TE مخلوط کنید (ما از TE با اسیدیته 8 استفاده کردیم)، نیمی از آن برداشته و در دمای 20 درجه سانتیگراد زیر صفر نگهداری کنید.

مثالی از کیفیت DNA حاصله

در زیر یک نمونه از DNA استخراج شده با این روش آمده است – ژل نشان داده شده در 1% آگاروز ژل مرطوب w/ HINDIII digest of l (0.5 mg loaded)، یک میکرولیتر از نمونه بارگذاری شده گرفته شده است.

عدسی های 2 و 6 یک کیلوبایت به علاوه نردبان گذاشته شده است

خط 3 نمونه DNA میکروموناس  RCC299 است، خط 4 نمونه  RCC299 در نمونه B می باشد. خط 5 شاهد lHINDIII است.

 

اطلاعات سفارش مواد شیمیایی مورد استفاده (http://www.tarjomac.com/)

Ordering info for chemicals used

معرف

فروشنده

شماره کاتالوگ

CTAB

Sigma

H6269

Chloroform

Sigma

C2432

Isoamyl alchohol

Sigma

I9392

Isopropyl alcohol

VWR

PX-183514

Rnase (100mg/ml Dnase free)

Qiagen

19101

TE (10 mM tris, 1mM EDTA)

Ambion

9858

Proteinase K

Qiagen

19131

NaCl

Sigma

S3014

b-Mercaptoethanol

Sigma

M3148

Ammonium acetate

Sigma

A1542

 برای دریافت منابع با ترجمک تماس بگیرید (کد مقاله: 110013).

tarjomac.com




[1] Micromonas RCC299 [2] Micromonas RCC472 [3] Evelyne Derelle
 [4] Observatoire Océanologique  [5] Winnepenninckx B. et al.  [6] MilliQ or Nanopure
 [7] b-mercapto and ProK    

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ شهریور ۹۴ ، ۰۱:۳۰
آوید فهیم

اقدامات پس از انجام PCR

فرض کنیم که نمونه های جداسازی برای PCR آماده سازی شده و رویه PCR روی آنها انجام شد. خاصل کار  توالی های ژنی و تصویر ژل آگاروز است. توالی ژن را باید در بانک اطلاعاتی مربوطه تطبیق داد. مثلاً ژن های 16s rRNA تهیه شده (DNA خالص حاصل PCR) از نمونه های دندانپزشکی با استفاده از نرم افزار بانک اطلاعاتی HOMD تعیین هویت می شوند (www.homd.org). این نرم افزار و بانک اطلاعاتی به صورت رایگان بوده و در سایت نرم افزار در دسترس همگان می باشد. یا نمونه های باکتری دیگر در بانک NCBI تطبیق داده می شود و در صورت جدید بودن توالی به نام محقق ثبت می شود. برای گزارش در پایان نامه، علاوه بر توالی ژن، تصویر ژل آگاروز، به درخت فیلوژنیک باکتری های شناسایی شده نیاز است که  با استفاده از نرم افزار treeconw که یک freeware می باشد ترسیم می شود (www. treeconw/3con_us/treeconw.html). ترجمک تمامی این اقدامات را برای شما به رایگان انجام می دهد. به ترجمک بپیوندید. ترجمک حضور شما را ارج می نهد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ شهریور ۹۴ ، ۰۱:۲۶
آوید فهیم

PCR

واکنش زنجیره پلیمراز (PCR) تکنیکی است که برای تقویت چند کپی از ناحیه خاصی از DNA جهت تولید رشته های DNA کافی برای تست DNA، استفاده می شود. با این تکنیک می توان با احتمال خیلی بالا به شناسایی ویروس ها یا باکتری های بیماری زا، شخص مرده، یا مظنون جنایی پرداخت. برای استفاده از PCR لازم است به شناسایی توالی حقیقی DNA پرداخت، که پهلوها (قسمت کناری هر دو رشته) یا دو انتهای ناحیه مورد نظر DNA (که ممکن است ژن یا هر توالی دیگری باشد) می باشند. نیازی به شناختن و آگاهی از بخش میانی DNA نیست. ترتیب بخش های ساختمانی اصلی (توالی نوکلئوتیدها) بسیاری از ژن ها و نواحی پهلویی ژنهای بسیاری از ارگانیسم های مختلف شناخته شده می باشد. ما همچنین می دانیم که DNA ارگانیسم های مختلف با هم فرق دارند (ممکن است ژن ها یا نواحی مشابهی داشته باشند، اما همیشه ژن یا بخشی از DNA وجود دارد که منحصر به فرد است). با شناسایی ژن هایی که متفاوت هستند و بنابراین منحصر به فرد هستند، می توان اطلاعاتی در مورد هویت یک ارگانیسم کسب کرد.

بلوک های ساختمانی یک ژن به صورت دقیق و یکی پس از دیگری چیده شده اند، و از چهار عنصر مختلف (دی اکسی ریبونوکلئوتیدها) در داخل رشته DNA (دی اکسی ریبونوکلئوتیک اسید) تشکیل شده اند: این چهار عنصر عبارتند از: آدنین[1]، تیمیدین[2]، سیتوزین[3]، و گوانین[4] که به صورت مخفف به ترتیب با حروف A, T, C, G نشان داده می شوند. چیده شدن این حروف (یکی پس از دیگری) یک «جمله» (توالی ژنی) خلق می کنند. تعداد حروف این جمله ممکن است کم و کوتاه یا خیلی زیاد باشند که بستگی به ژن دارند. اگر این جمله دارای 1000 حرف باشد، می گویند که توالی ژن یک کیلوبیس (1000 bases) می باشد.

برای مثال جمله ATATCGGGTTAACCCCGGTATGTACGCTA نمایانگر بخشی از یک ژن می باشد. DNA دو رشته ای بوده (به استثنای ویروس های خاصی) و دو رشته به شیوه ای فوق العاده دقیق با هم جفت شده اند. هر حرف یک رشته تنها با یک حرف از رشته روبرو جفت می شود. همیشه A با T و C با G در طول دو رشته جفت می شوند. بنابراین جمله TTAACGGGGCCCTTTAAA........TTTAAACCCGGGTTT با AATTGCCCCGGGAAATTT........AAATTTGGGCCCAAA جفت خواهد شد.

برای دریافت ادامه مطلب و فهرست منابع مورد استفاده با ترجمک تماس حاصل فرمایید (کد مقاله: 110014).



[1] Adenine         [2] Thymidine          [3] Cytosine          [4] Guanine

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ شهریور ۹۴ ، ۰۱:۲۳
آوید فهیم

چکیده:

با وجود نگرانی های قانونی اخیر در مورد برگه های تامین مالی خارج از ترازنامه[1]، و بویژه نگرانی در مورد حسابرسی لیزینگ (اجاره ای)، ما چیز زیادی در مورد اینکه کاربران صورت مالی چگونه ساختاردهی معاملات اجاره ای را در مقایسه با سایر اشکال مدیریت سود می نگرند، نمی دانیم. ما به بررسی نگرش تحلیلگران صورت مالی سمت فروش در مورد ساختاردهی معاملات اجاره ای و تاثیر آن بر ارزشیابی اعتبار مدیریت پرداخته ایم. گرچه اجاره های عملیاتی اغلب به عنوان نمونه ای از ساختاردهی اصلی معامله عمل می کنند، پاسخ های پیمایش انجام شده حاکی از آن است که ساختاردهی اجاره و مصالحه های اختیاری همراه آن موجب همان میزان نگرانی در تحلیل گران نمی شود که در اقدامات مربوط به مدیریت سود دیده می شود (که موجب کاهش درک تحلیل گر از اعتبار مدیریت می گردد). یافته های ما با یافته های پژوهش های قبلی هماهنگ بوده و نشان می دهند که مدیران با استفاده از استانداردهای حسابرسی دقیق برای مدیریت سود، بیشتر از ساختاردهی معاملات استفاده می کنند؛ اما حسابرس ها به احتمال کمتری از این شیوه استفاده می کنند؛ و همچنین حاکی از آن است که کاربران صورت مالی نیز ممکن است خیلی با ساختاردهی معامله نسبت به سایر اشکال مدیریت سود، کاری نداشته باشند.

واژه های کلیدی: حسابرسی اجاره، ساختاردهی معامله، مدیریت سود، اعتبار مدیریت

برای دریافت مقاله کامل و فهرست منابع، با ترجمک تماس بگیرید (کد مقاله: 110017).



[1] off-balance sheet financing

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ مرداد ۹۴ ، ۱۶:۴۳
آوید فهیم